جدول جو
جدول جو

معنی صالح بحری - جستجوی لغت در جدول جو

صالح بحری
(لِ)
الملک الصالح، او یکی از ممالیک بحری است که در مصر حکومت میکردند. نام وی اسماعیل و ملقب به عمادالدین و فرزندزادۀ سیف الدین قلاون و پسر ملک ناصرالدین است. بسال 743 هجری قمری جانشین برادر شدو پس از ده سال و 2 ماه حکمرانی بسال 746 او را از سلطنت خلع کردند و در آن سال درگذشت. (قاموس الاعلام ترکی). و رجوع به تاریخ طبقات سلاطین اسلام ص 71 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لِ)
ابن بشر بن وداع بن ابی بن ابی الاقعس المرّی. از ولد عامر بن حنیفه و مکنی به ابی بشر است. خطیب در تاریخ خود از عبدالله بن علی بن مداینی آرد که در کتابی به خط پدر خویش دیدم پدر او عرب و از بنی حنیفه و مادر وی کنیزکی خراسانی است و کنیز زنی از بنی مره بودو بشر بن وداع او را به زنی گرفت و از او صالح بیامد، سپس زن مرّی او را آزاد کرد. وی از حسن و محمد بن سیرین و بکر بن عبدالله مزنی و ثابت بنانی و سلیمان تیمی و یزید رقاشی و جعفر بن زید عبدی روایت کند و از وی شجاع بن ابی نصر بلخی و سریج بن نعمان جوهری و یونس بن محمد مؤدب و عفان بن مسلم و ابوابراهیم ترجمانی و خالد بن خداش مهلبی و بشر بن ولید کندی و صالح بن مالک خوارزمی حدیث کنند. وی مردی صالح بود و مهدی وی را به بغداد طلبید و بغدادیان از او حدیث شنیدند. صالح بسال 172 هجری قمری درگذشت. رجوع به تاریخ بغداد ج 9 صص 305- 310 و صفهالصفوه ج 3 ص 265 و عیون الاخبار شود
لغت نامه دهخدا